۲۰ شهریور ۹۵
بسم اللّه...
شب...
تنهایی...
سکوت...
خیالِ تو...
و من که بی تو بغض میکنم و در دقیقه ها میمیرم...
+تویِ این یک هفته به اندازه ی هزار سال پیر شدم...
+من خیلی دوست دارم...همه ی بدی ها و غر زدن هایِ من رو ببخش...
+خوابم نمیبره اما میونِ همه ی این کلافگی ها دلم به این خوشه که فردا میای ، بعد از یک هفته دوری...خدایا شکرت...