♥ 130 ♥

بسم الله...

 

میخواهم بگویم همه یِ خوشبختی ام را مدیون تو هستم...

تو صبورانه با من مدارا کردی و بیش از اندازه خوب هستی...

فکر نمیکنم هیچ دو نفری خوشبخت تر از من و تو بوده باشند...

 

+آخرین باری که اینجا نوشتم هفتمِ آبانِ 97 بود ؛ یعنی حدودِ چهار سالِ پیش... 

چقدر دلم برایِ اینجا تنگ شده بود ، برایِ حس و حالِ اون روزا :)

این چهار سال برامون کلی اتفاقاتِ عجیب و غریب با خودش داشت...

یه سری عزیزانمون رو از دست دادیم ، کرونا رو پشتِ سر گذاشتیم ، و بالاخره خونه ی خودمون اومدیم :) 

لحظه هاییُ تجربه کردم که با مرگ فرقی نداشت و شاید آرزو میکردم کاش مرده بودم و این روزا رو ندیده بودم ؛ ولی در تمامِ این لحظات که ترسِ از دست دادنت رو داشتم تو تحتِ هر شرایطی کنارم بودی...

 

+با همه یِ بالا و پایین ها ، وقتی مرور میکنم این چهار سالُ به این نتیجه میرسم در تمامِ این مدت تو همیشه سعی کردی کنارم باشیُ ازم محافظت کنی...

وقتی عمیق میشم به این چند سالی که کنارِ هم هستیم ، حس میکنم یه روزایی قدرت رو ندونستم ، همین لحظه تمامِ این مدت از جلویِ چشمام رد شده ُ و داره بهم یادآوری میکنه که تو ، مردِ من ، چقدر خوبی و واقعا اینُ بدونِ ذره ای اغراق میگم :) 

 

+میخوام اینُ بهت بگم که این روزا قطعا بیشتر از هر زمانِ دیگه ای دوسِت دارم و بیشتر از هر زمانِ دیگه ای قدرِ تک تکِ لحظاتِ کنارت بودنُ میدونم و امیدوارم که تو اینُ با تمامِ وجودت حس کنی :) دوسِت دارم دوردونه یِ قلبم :)

 

+چهار سالِ پیش نوشتم به امیدِ روزی که بیامُ از خاطراتِ عروسیمون بنویسم ؛ صد افسوس که قسمت نشد بیام و بنویسم و شاید این بخشی از سرنوشتِ ما بود هر چند تلخ و فراموش نشدنی!

ولی به امیدِ روزی که از لحظاتِ مادرانم بنویسم :)

  • ❤ shiny ❤
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan