♥ 121 ♥

بسم اللّه...


گفته بودم پایِ دلدادگی ام می ایستم...

از همان ابتدا خواسته بودم این چنین عاشقی را...

گفته بودم آسان نمیخواهم تو را...

میدانم ، میدانم ، میدانم ، اما تو بگو صبر بیش از این جایز است؟!...

حالا دیگر وقتِ رسیدن به آغوشت نیست؟!...

تو که میدانی ، خدا هم میداند ، که من آغوش هیچکس را برای خستگی هایم نخواسته ام...

و حالا خواهانم...

با صدایِ بلند هم میگویم...

خواهانِ تو ، دستانت ، خواهانِ لبانت که نامم را صدا میزند...

و جانم گفتن هایِ پی در پیِ لبانِ من که در تمامِ وجودم انعکاس مییابد...

و من لبریز میشوم از داشتنت...


+حسامِ من؟!...اینُ بدون که من بی نهایت دوسِت دارم...اینُ بدون همه ی این سختی ها یه روزی تموم میشهُ من و تو مالِ هم میشیم :) امروز که مامانت زنگ زد خونمون داشتم بال در میوردم :) ولی خب مخالفت هایِ بابا... :( حسامِ عزیزم ما باید صبور باشیم و من مطمئن هستم خدا هم حواسش بهمون هست :) 


+روزایِ خوبی تو راهِ :) کلی عشقُ خوشبختی تو راهِ :) 


+برایِ ما دعا کنید ، دعا کنید به هم رسیدنمون هموار تر بشه...


+دویست و چهارمین روز...





  • ❤ shiny ❤
هر عشقی قبل از ازدواج محکومه و لذت اون عشقی ک بعد از ازدواج کم کم زیاد میشه رو از بین میبره . ( متاهلم )


اگه ممکن بود سایت منو هم لینک کنید:

http://jorda.ir





عشق اگر درست باشه ثانیه به ثانیه بیشتر میشه ، چه قبل از ازدواج چه بعد از ازدواج...
ان شاالله به هم برسید . 
انشااللّه...
ای جانم :)))

براتون دعا میکنم :)
:)
ممنونم عزیزِ دلم :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan