♥ 93 ♥

بسم اللّه...


مثلا بگویی بمان با من...

و من از جانم بگویم برایت که تا آخرش هستم...

میدانی که میمانم...

اگر بمانی و بمانم ، هر شب برایت حرف هایِ دلبرانه میزنم...

هر شب هر شب دلم برایت غنج میرود...

چای مینوشیم و مست میشویم...

مستِ همان چشم هایی که نمیشود چشم ازشان برداشت...

خسته که باشی ، آنقدر رویِ مو هایِ کوتاهِ مردانه ات بوسه میزنم تا خستگی ات پر بکشد...

برایِ ماندن ، یک سینه ی پهن میانِ دو بازویِ امن لازم است...

تا لوس شوم و سرم را فرو کنم در سینه ات...

قایم شوم و دست کسی به من نرسد...

و لبخند رویِ لبت بنشیند...

همین برایِ من بس است که مو هایم را به بازی بگیری...

برایم حرف بزنی و من گوش نکنم ، من بی گناهم که صدایت جذاب تر از کلمات اند برایم...

شب هایی که خوابم برد ، به خوابم بیا...

میدانی؟!...

بی نهایت دوستت دارم عشقِ بی همتایِ من...


+صد و سی و دومین روز...



  • ❤ shiny ❤
:)
:)))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan