♥ 83 ♥

بسم اللّه...


چه میشود مثلا وقتی چشمانم را باز کردم تو کنارِ من باشی؟!...

چه میشود برویم سینما و من فیلم را ببینمُ تو مرا؟!...

چه میشود مثلا زیرِ همه ی این باران هایی که بارید یک بار من با تو قدم بزنم؟!...

چه میشود مثلا در یک شهرِ شلوغ ، کافه ای دنج پیدا کنی و من بیایم تو را ببینم که سرت در شعر هایِ فروغ گم شده؟!...

چه میشود مثلا من داستان هایم را برایت بخوانم و تو با همان لبخند نگاه کنی به لب هایم؟!...

چه میشود تو باشی پیشِ من و مو هایم را ببافی؟!...

چه میشود عکس هایمان را چاپ کنی و من گوشهِ گوشه ی اتاقم قابشان کنم؟!...

چه میشود این بعید ها تمام شود؟!...


+کاش میشد همین الان تو کنارِ من بودی و من تمامِ این دغدغه ها و ترس ها رو فراموش میکردم...


+بهترینِ من؟!...دلم برات تنگ شده و این دلتنگی منُ کلافه کرده...دلم میخواست کنارم بودی و تو چشمات زل میزدم و دلم قرص میشد به بودنت...


+فرشته ی آسمونیِ من؟!...من عاشقتم :)


+صد و نوزدهمین روز...



  • ❤ shiny ❤
((: ای جانم
:)
من نکه منظم نمیام نت
الان یه سئوال پیش امده برام؟

ایشون کجان؟
ایشون به خاطر شرایطشون گاهی شهر خودشون هستن و گاهی شهر دیگه...
میاد....
میاد :)
همین دیشب بهم قول داد :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan