۲۲ مرداد ۹۵
بسم اللّه...
به این در و آن در میزنم ، یکی از این در ها رو به آغوشِ تو باز شود ، شاید!
و سر انگشتانم تنت را نت به نت بنوازند ، باید!
هیزم بر آتشِ نابودی ام نینداز ، من آب از سرم گذشته است!
در به در ات میشوم...
گور به گور اما نمیشوم...
برای مُردن فرصت زیاد است!
باید تو را زندگی کرد :)
+مهربون ترینِ من دوسِت دارم :)
+میخوام دخترِ قوی ای باشم ، به خاطرِ تو! :) به خاطرِ خودمون! :)
+تو دوست داشتنی ترینِ منی :) برایِ من تو عزیز ترینی :) دلم میخواد این رو باور کنی که برایِ من هیچ چیزی به اندازه ی تو مهم نیست :)
+دلم میخواد عمیق نگاهت کنم و شادی تو رگ هام تزریق بشه...عاشقتم :)
+صد و پانزدهمین روز...